یکی از بزرگترین مشکلات ما آدمها، قضاوت کردن دیگران هست. یعنی بدون درک کردن و داشتن اطلاعات کافی، شروع میکنیم به حرف زدن و اظهار نظر راجب بقیه. اسم این کار به نوعی برچسب گذاری هست. خب حالا برچسب گذاری اصلا چه معنی میده؟ چقدر ازش میدونیم و بهش توجه میکنیم؟ من در این مطلب میخوام راجب موضوع مهمی به اسم برچسب گذاری حرف بزنم. با ما در اسمارتین همراه باشید.
به عنوان مثال وارد فروشگاههای مختلف که میشیم، روی هر چیزی یه برچسب یا اتیکت هست. مثلا تو فروشگاههای پوشاک، روی هر لباس یدونه اتیکت هست و توی اون اتیکت قیمت، کد، برند و… ثبت شده؛ یا روی بسته بندی همه کالاهای هایپرها اطلاعاتی مثل قیمت، مواد به کار رفته تو ساخت اون کالا، آدرس کارخونه و چیزایی از این قبیل نوشته شده.
پس به طور کلی برچسب گذاری رو یک چیز باعث میشه که ما اطلاعاتی درباره اون چیز بدست بیاریم و ببنیم بهش نیاز داریم یا نه. به همین دلیل توی برچسب گذاری باید خیلی توجه کنیم و حواسمون باشه که جایی اشتباه نکنیم. مثلا فرض کنید رو یک خوراکی حالا به هر دلیلی تاریخ انقضای اشتباه میزنن. یکی هم اون خوراکی را میخوره و حالش بد میشه. اینطوری هم برای اون فرد بد میشه و هم برای شرکتی که اون خوراکی را تولید کرده.
برچسب گذاری و قضاوت کردن آدمها هم دقیقا همینطوره.
اگه ما با شناخت کامل و در نظر گرفتن همه زوایا راجب یه نفر حرف بزنیم، اشکالی نداره و میتونه مفید هم باشه. مثلا من به دوستم میگم فلانی را من یه مدت باهاش رفیق بودم، ولی الان پشیمونم و به این دلایل آدم خوبی نیست. اینطوری دوستم هم میفهمه که نباید با اون فرد صمیمی بشه و سمتش بره.
از طرف دیگه هم اگه ما ندونسته و از رو ظاهر راجب یه فرد حرف بزنیم و برچسب گذاریش کنیم، قطعا عاقبت خوبی نخواهد داشت. با این کار ممکنه جلوی بقیه از یک آدم خوب، چهرهای زشت نشون بدیم و آبروش را ببریم. اینطوری همه به چشم یک آدم بد بهش نگاه میکنن و سمتش نمیرن. شایدم بر عکس گول ظاهر و حرف زدن یه آدم بد را بخوریم و باعث بشیم که بقیه هم تو دام اون آدم بیافتن.
نهایتش هم یه روزی میرسه که با فهمیدن اصل ماجرا حسابی از کاری که کردیم و دلایی که شکستیم پشیمون میشیم. شاید اون روز دیگه خیلی دیر شده باشه و با یه معذرت خواهی ساده هیچی تغییر نکنه. مثل این میمونه که بخوایم یه آتشگرفتگی خیلی بزرگ را با یک استکان آب خاموش کنیم. به همین زیبایی :))))))))
پس همیشه یادمون باشه که هیچوقت هیچوقت هیچوقت، کسی که چیزی ازش نمیدونیم را قضاوت نکنیم و روش برچسب نذاریم.
دوست اسمارتینی!
- نظرت راجب برچسب گذاری چیه؟
- نظرت راجب این سبک مطالب چیه؟ اگه ایده جالبی توی ذهن داری به ما بگو تا اجراییش کنیم!
- پیشنهاد یا انتقادی داری؟ حتما برای ما توی نظرات بنویس، ما همشو میخونیم!
- به نویسندگی علاقه داری و میخوای نوشتن را تجربه کنی؟ به بخش ارسال مطلب برو و نوشته خوبت را برای ما ارسال کن. ما هم اون رو با اسم خودت منتشر میکنیم!
- راستی یادت نره توی خبرنامه اسمارتین هم ثبت نام کنی و هر هفته ایمیلای باحال دریافت کنی (:
بیشتر بخوانید:
چرا باید کتاب بخوانیم؟ – سیده سدنا موسوی
فضاسازی داستان چیست؟ – رامتین شاهینی نژاد
پادکست اسمارتین: معرفی چند بازی مفرح و ساده برای چت کردن با دوستان! – سید متین فقهی
قهرمانان دیروز، قعرنشینان امروز! – افت نامحسوس بهترین باشگاه های اروپایی – سهیل کوهی اصفهانی
سلام، خوبی؟
ببین من با کلیت حرفت موافقم.
یعنی بنظر من هم برچسب گذاری توی زندگی ما چیز مهمی هست. و باید حواسمون رو حسابی دربارش جمع کنیم.
ولی یچیزی بنظر من متفاوته که گفتم برات بنویسمش.
ببین کل چیزی که میخوام بگم برای این بخش از مطلبت هست:
«برچسب گذاری و قضاوت کردن آدمها هم دقیقا همینطوره.
اگه ما با شناخت کامل و در نظر گرفتن همه زوایا راجب یه نفر حرف بزنیم، اشکالی نداره و میتونه مفید هم باشه. مثلا من به دوستم میگم فلانی را من یه مدت باهاش رفیق بودم، ولی الان پشیمونم و به این دلایل آدم خوبی نیست. اینطوری دوستم هم میفهمه که نباید با اون فرد صمیمی بشه و سمتش بره.
از طرف دیگه هم اگه ما ندونسته و از رو ظاهر راجب یه فرد حرف بزنیم و برچسب گذاریش کنیم، قطعا عاقبت خوبی نخواهد داشت. با این کار ممکنه جلوی بقیه از یک آدم خوب، چهرهای زشت نشون بدیم و آبروش را ببریم. اینطوری همه به چشم یک آدم بد بهش نگاه میکنن و سمتش نمیرن. شایدم بر عکس گول ظاهر و حرف زدن یه آدم بد را بخوریم و باعث بشیم که بقیه هم تو دام اون آدم بیافتن.»
از نظر من، کلا ما توی زندگی قضاوت میکنیم. چه بخوایم چه نخوایم. یعنی اینطوری نیست که ما بتونیم به طور کامل کنترلش کنیم. همین که من مثلا بهت میگم: «این یارو چقدر حرفاش بیپایه و اساسه و اصلا ازش خوشم نمیاد.» بخش زیادیش قضاوته، ولی ما به عنوان نظر ازش یاد میکنیم تا بتونیم حرفمون رو روی میز بشونیم.
و چیز دیگهای هم که هست این هست که بنظر من کلا ما اجازه نداریم قضاوت کنیم. مخصوصا به شکل آگاهانه. درمورد ناآگاهانهاش هم که توضیح دادم.
یعنی من هیچوقت نمیتونم یه انسان رو کاملا بشناسم که بتونم دربارش به بقیه بگم. ما انسانها از کلی شخصیت و کارهای مختلف تشکیل شدیم که فقط یه بخش کوچیکیش رو به اطرافمون نشون میدیم (و تازه این دربرابر دوستای صمیمی، غریبهها، خانواده و… متفاوته!). بعد تو فکرشو بکن من برم از یکی که برای من آدم خوبی بوده و چندین سال میشناسمش، به بقیه بگم. بعدش بقیه برن سراغش و ببین اونطوری که باید نیست. اینطوری هم من مورد قضاوت قرار میگیرم و اعتبارم از بین میره، هم اون بیچاره که معرفیش کردم.
چون وقتی به مردم (حداقل بخش زیادیشون) درباره یکی بگی، یا یه فرشته در نظر میگیرنش، یا یه شیطان. چون صحبتای ساده ما نمیتونن همه جوانب رو به بقیه برسونن و کلی هستن. در کنارش بقیه هم به طور کامل نمیتونن حرفای ما رو درک کنن.
و همین میشه که یه زنجیره خیلی بلند بالا از قضاوتهای بد و عمدی به وجود میاد. در صورتی که همیشه شعار ما قضاوت بیجا نکردن بوده و هست! ((:
و این میتونه اثبات کنه که کلا قضاوت کردن یچیز بیجاست! و اصلا خوب و بد نداره…
اینم از نظری که من داشتم. دمت گرم.