طنز همیشه یک مبحث بزرگه. مثلا سر شیرین کاری خان عموها و داییها تو مجلس حتی اگه بیمزه هم باشه همه باید یک دور از خنده ریسه برن! حالا امروز میخوام یک کتاب طنز ایرانی از نشر هوپا معرفی کنم، کتاب واژه های نفهم که نه خان عمویی وجود داره و نه خان دایی که به زور از خنده غش کرد. چون خودت همینجوری باهاش فرار میکنی! برای خواندن ادامه مطلب با ما در اسمارتین همراه باشید.
یکم چاشنی از کتاب:
کتاب واژه های نفهم اثر احمد اکبر پور یک طنز اجتماعی هست که با نوجوانهای امروزی سر و کار داره. این کتاب خندهدار با هر چیزی که فکرش رو کنید شوخی میکند. این کتاب با تکنولوژی امروزه که بیشتر اینستاگرام، تلگرام و… هستند، سر و کار زیادی دارد.
امکاناتی که در زندگی امروزه مهم هست ولی اعتیاد به آن و استفادهی بیش از حد ممکنه آسیبهای جدی به بار بیاره.
نکته: این کتاب غیر داستانی است و هر فصل یک داستان رو روایت میکنه و نمیشه خلاصهی پر و پیمونی رو راجبش گفت.
یک تیکه از کتاب:
فلسفهی خلقت بعضیها
دارکوب، نویسنده، عمه!
همهاش درحال فکر کردن هستم و فلسفهی خلقت تمام موجودات را به جز چهارتا، به خوبی درک و فهم کردهام؛ برای مثال، بعد از سالها کشف و شهود میفهمم گاو معمولی و گاو پیشانی سفید چرا آفریده شدهاند و آدم فضول برای چه جاهایی از آفرینش لازم است.
خیلی اتفاقی و تصادفی هم نکتهای فهمیدهام ولی چیزی از ارزشهایم کم نمیکند؛ برای مثال، بعد از تجربه هایی میدانم وزوز زنبور چه تاثیری بر زاد و ولد انسان و عرعر بی وقت کره خر نوبالغ چه بلایی سر لایهی اوزون میآورد، اما در مورد همان چهارتایی که عرض کردم، بلانسبت شما مثل اسب در گل ماندهام!
نظر شخصی من:
خب هرچند زیاد کتاب طنز نمیخونم، اما یکی از قشنگترین کتابهایی بود که خوندم. هر فصل یک مبحث جالب رو تو دلش قرار داده و یک کلماتی توش استفاده شده که باور کنید من تو قسمت اشباح ذهنمم نمیتونم پیداش کنم!
شخصیت های جالبی داره. میتونم بگم چیزهایی که باهم مقایسه کرده، تست روانشناسیش، اتفاقات روزمرهای که باهاشون شخصیتهای جالب ساخته شده. میتونم بگم خالی از هیچی نیست این کتاب.
این کتاب برای سن بالای سیزده ساله پس لطفا جلوی دست خواهر و برادرای کوچیکتون نذارید وگرنه بعد از دیدن عمه و عمو و نویسنده، خواننده، دایی و… باید «انالله وانا اليه راجعون» براتون بخونیم!
درپشت کتاب میخوانیم:
این کتاب حتی در فامیلهای دورتر نویسنده غوغا به پا کرده است. مادربزرگ ناتنیاش گفته است با خواندن اولین بخش کتاب، نابیناییاش به طور کامل برطرف شده و همهی سریالهای ترکی را تا قسمت دویست و پنجاه دنبال کرده است و دایی ناتنی پسر عمهاش هم بعد از خواندن نصفههای کتاب، هوش و حواسش را بدست آورده و از تیمارستان فرار کرده است.
برچشم بد لعنت!
دوست اسمارتینی
- کتاب طنز خوندی؟
- اثر دیگه ای از احمد اکبر پور عزیز خوندی؟ تو قسمت نظرات برامون بنویس
- پیشنهاد یا انتقادی داری؟ حتما برای ما توی نظرات بنویس، ما همشو میخونیم!
- به نویسندگی علاقه داری و میخای نوشتن را تجربه کنی؟ به بخش ارسال مطلب برو و نوشته خوبت را برای ما ارسال کن. ما هم اونو با اسم خودت منتشر میکنیم!
- راستی یادت نره توی خبرنامه اسمارتین هم ثبت نام کنی و هر هفته ایمیلای باحال دریافت کنی (:
بیشتر بخوانید:
معجزه شده بود! – در مدح ذهنیت انسان – سید متین فقهی
خروس بی محل! – سید متین فقهی
بعضی وقت ها… – مرضیه زارع
شنونده خودت باش – سیده سدنا موسوی