از کودکی علاقه شدید به نویسندگی داشتم و حتی در هفتهنامه کیهان بچهها داستان مینوشتم. معمولا هم چاپ میشد. جناب مصطفی رحماندوست که آن زمان سردبیر مجله کیهان بچهها بود، یکبار برایم نامهای فرستاد و مرا به یک همایش دعوت کرد.
آن سال برف شدیدی بارید و من هرگز به همایش نرسیدم اما همیشه این لطف بزرگ در ذهنم میماند. همانجا فهمیدم که در این زمینه میتوان موفق بود، اما اطرافیان و جامعه خیلی نظر مثبتی به این موضوع نداشتند. پس به اجبار درس خواندم و سعی کردم در درس انسان موفقی باشم.
سالیان زیادی گذشتند تا اینکه ویروس کرونا آمد. از شغل اصلی خودم که مشاوره تحصیلی بود بیرون آمدم و یکروز که بیکار خیره به سقف بودم، جملۀ «تولید محتوا کن!» را که قبلا از یکی از دوستانم شنیده بودم را به یاد آوردم. گوشی را برداشتم و شروع کردم به سرچ کردن. کمی بعد وارد سایت «شاهین کلانتری» شدم و این جرقهای بود که باعث شد دوباره به دنیای نویسندگی بازگردم.
این سلسله مطالب که برای شما دوستان عزیزم نوشتم، هدفی دارد: آشنایی جامعه ایرانی، بخصوص پدر و مادران عزیز و همچنین کودکان و نوجوانان با هنر نوشتن.
اینکه نوشتن هم هنر است و نویسنده هنرمند و هم آب و نان دارد؛ اگر که درست گام برداریم و در این مسیر سخت پر پیچ و خم خسته نشویم.
اینجا این پرسش مطرح میشود که اصلا چرا نویسندگی هنر به حساب میآید؟ و یا چرا نویسنده هنرمند شمرده میشود؟
افرادی را میشناسم که نه تنها نویسندگی را هنر نمیدانند، بلکه نوشتن را کاری لغو و بیهوده و نویسنده را شبه دیوانه به حساب می آورند!
آیا حق با آنان است؟
با حساب و کتابهای معمولی هیچوقت با عقل جور در نمیآید که کسی بهترین بخش از زندگی خود را صرف کاری بکند که نه خیر دنیا دارد و نه خیر آخرت! و نه با نوشتن میتواند معاش روزانهاش را تامین کند تا شرمندهی خانوادهاش نباشد!
- یک نویسنده قلم میزند، نه بر کاغذ که بر تخم چشمانش.
- عرق میریزد، نه عرق جسمی که عرق روحی.
- شب زندهداری میکند، نه بر سجاده که بر محراب فکر و اندیشه.
- موی سپید میکند، نه در آسیاب که در متن زندگی و در کوچه پس کوچههای کتابهای اندیشمندانی از جنس خودش.
- فکر میکند، افکار او در جهت کسب درآمد مادی نیستند و بیشتر به فکر اصلاح خود و جامعه خود است.
- میخندد، نه برای اینکه دل خوش است، بلکه از سر درد.
- میگرید، نه به حال خود که به حال دیگران.
- میخواهد، نه برای خود که برای دیگران.
- و چهها که میکند و نمیکند، اما نه برای خود که همه را برای دیگران.
عاشق است. شوریده است. مجنون است. حیران است. گریان است. خندان است. گریزپاست. خاموش است. طوفانی است. پر از شور و نور و سور است. اندوهگین است.
هیجانی را که درونش ایجاد شده با خود میبرد. به پای در میآید و میرقصد. نویسنده دور خود دیواری از جنس لطافت میکشد که هرکسی راه به آن پیدا نخواهد کرد.
نویسنده، حکیم است. در حال جستجو در زندگی است. عاقل است. ثابت قدم، محکم و با ارادهای آهنین است. به اینکه چه خواهد شد بسیار فکر میکند و با خداوند ارتباط دارد. خالق است (داستان و شخصیتهای زیادی را در موقعیتهای گوناگون خلق میکند).
همه است و هیچ نیست. آنقدر عقل و خرد دارد و در دانایی خاص است که انسانهای عادی فکر میکنند او دیوانه است. پیری است کودک صفت و کودکی است با مشخصات پیران! هوشمند است و خیر و صلاح انسانهای دیگر را میخواهد.
آن کند که دلش دستور دهد. بیش از هر چیزی اهل دل است. در پی هیچ ترتیبی و آدابی نیست! در زمان حال زندگی میکند، گذشته و آینده برایش اهمیتی ندارند. بگذریم…
حال آیا حق با آنانی نیست که چنین وجودی را نه شبه دیوانه که دیوانه و مجنون کامل شمارند؟!
سخن در هنرمند بودن نویسنده بود. بله نویسنده از جنس هنرمند است، آن هم هنرمندی استوار و بیمثال! نویسنده به یاری کلمات هم آهنگ میسازد و هم نقش رسم میکند و هم تندیس میآفریند و هم فیلم میسازد. آیا هنری بالاتر از هنر خلق کردن میتوان سراغ داشت؟
نویسنده آفرینشگر است. خالق است. خلاق است. خلق میکند، تنها به یاری کلمات بیشماری که میداند. کلماتی که در اختیار همه هست! اما آن همه فاقد آن روح آفرینش و خلاقیت هستند و عاری از آن توان آفرینندگیاند.
با این احوال چه هنری بالاتر از هنر نویسندگی؟!
نویسنده، خلیفهی بر حق خداوند است بر روی زمین و شگفتا مانند خداوند تنها و غریب. سرشار از غربت و تنهایی. تنها مجنون سرزمین جنون. مبارک باد بر او این تنهایی و غربت.
ممنونم که به مطلب این هفته توجه کردید. دوستان عزیزم این قسمت آخرین قسمت از این مجموعه مطالب بود و فقط قصد داشتیم کمی شما را با نویسندگی آشنا کنیم. در مطالبی که هفتههای آینده منتشر خواهیم کرد به نکات بیشتر و کاملتری در رابطه با نویسندگی خواهیم پرداخت. ممنون از توجه یکایک شما.
پایان
دوست اسمارتینی
- نظرت راجب این مجموعه مطالب چی بود؟
- دوست داری نویسنده بشی؟ موارد لازم برای نویسنده شدن از نظر تو چیه؟
- نظرت راجب این سبک مطالب چیه؟ اگه ایده جالبی توی ذهن داری به ما بگو تا اجراییش کنیم!
- پیشنهاد یا انتقادی داری؟ حتما برای ما توی نظرات بنویس، ما همشو میخونیم!
- به نویسندگی علاقه داری و میخوای نوشتن را تجربه کنی؟ به بخش ارسال مطلب برو و نوشته خوبت را برای ما ارسال کن. ما هم اون رو با اسم خودت منتشر میکنیم!
- راستی یادت نره توی خبرنامه اسمارتین هم ثبت نام کنی و هر هفته ایمیلای باحال دریافت کنی (:
بیشتر بخوانید:
صد سال بعد – قسمت دوم – مرضیه زارع
موارد لازم برای نویسنده شدن! – قسمت نهم – رامتین شاهینی نژاد
خودکار زندگی! – سید متین فقهی
اعتماد به نفس نداشته باش! – آتنا مهرانفر
خیلی ممنون رامتین جان. چه مجموعه جذابی بود. واقعا لذت بردم و بیشتر از اون، یادگرفتم.
بیصبرانه منتظر مطالب بعدی شما هستم.
ممنونم از لطف و توجه شما