بعضی کتابها انقدر شیرین و جالب هستند که چه غریبه ببینی چه آشنا، اون رو به خوندن کتاب دعوت میکنی. البته بهتره بگم این کارو درست انجام بدید وگرنه فکر میکنند یه تختهاتون کمه! دختر پرتقالی از اون دسته کتابها است که نه تنها برای من تاثیرگذار بود، بلکه به شدت یادم انداخت که چه کسی هستم. برای خواندن ادامه مطلب با ما در اسمارتین همراه باشید.
معرفی کتاب: دختر پرتقالی
نویسنده: یوستین گاردر
معرفی نویسنده: یوستین گاردر اهل نروژ است که نویسنده کتاب معروف دنیای سوفی است.
دیگر آثار نویسنده “دختر پرتقالی”، “راز فال ورق”، “دنیای آنا ” و… است.
تعداد صفحات: ۱۵۱ صفحه
نشر: انتشارات آسو
داستان کتاب
جرج پسر پانزده سالهای است که در سن چهار سالگی پدرش رو از دست داده و در حال حاضر بامادرش، پدرخواندهاش و میریام (خواهرش) در اسلو نروژ زندگی میکنند. پدر جرج که پزشکی جوان بوده است، بعد از یک بیماری سخت جانش رو از دست میده و چون زمانی برای تربیت فرزندش نداشته، نامهای مینویسه به امید اینکه پسرش در آینده بخونه.
نامه راجب دختر پرتقالی هست که پدر جرج در ایستگاه مترو با اون آشنا میشه و در این نامه پدر جرج سعی میکنه با طرح سوالات فلسفی، عشق، ناامیدی، محبت، شکست و… زندگی کردن رو به پسرش یاد بده.
قسمتی از کتاب
من فکر میکنم هرچه بیشتر وارد جزئيات داستانی بشی، گوش دادن به اون هم بیشتر خسته کننده میشه چون فقط یه اتفاق ناچیز کافی بود تا شما هرگز به دنیا نیاید. شرط میبندم هزاران چیز کوچیک وجود داره که اگر جابهجا میشدن شما کوچیکترین شانسی برای زندگی نداشتید.
نظر شخصی
خب راستش اینیکی از بهترین کتابهای فلسفی بود که خوندم. متنش بسیار روان و ساده بود و به خوبی مفهموم مطلب رو ادا میکرد. برعکس بقیه کتابهای فلسفی که اجازه نمیداد مخاطب مفهوم رو کامل بفهمه. این کتاب با داستان جرج و پدرش به سادگی ذهن رو آمادهی فهمیدن میکرد.
این کتاب علاوه براینکه فلسفی بود ،ماجراجو بودن رو هم تحریک میکرد و یک کتاب کاملا کامل در ژانر فلسفی، ماجراجویی و سبک زندگی بود.
همه ما در افسانهی بزرگی زندگی میکنیم که هیچکس اطلاع درستی از آن ندارد 🙂
دوست اسمارتینی
- این کتاب رو خوندی؟ نظرت رو راجبش برامون بگو
- علاقه به چه جور ژانر کتابی داری؟
- پیشنهاد یا انتقادی داری؟ حتما برای ما توی نظرات بنویس، ما همشو میخونیم!
- راستی یادت نره توی خبرنامه اسمارتین هم ثبت نام کنی و هر هفته ایمیلای باحال دریافت کنی (:
سلام به شما..
چقدر خوب که این کتاب رو معرفی کردید.
این کتاب یکی از بهترین کتاب هایی هست که من هم خوندم.
این کتاب جملات بسیار قشنگ و مفهومی داره. یک جمله از این کتاب رو هم من میگم..
“فکر نمی کنم چیزی به اندازه خنده واگیر داشته باشد. غم و اندوه هم می تواند واگیر داشته باشد. اما ترس چیز دیگری است. ترس نمی تواند به راحتی شادی و غم سرایت کند و این بسیار خوب است. ما با ترسهایمان کمابیش تنهاییم.”
سلام. دوست عزیز
بله دقیقا این یکی از بهترین کتاب هایی هست که سطح آگاهی از خودم رو بالا برد.ممنون بابت جمله قشنگی بهم یادآوری کردی:)