اَه! دوباره یه روز دیگه هم گذشت و من هیچ کاری نکردم. اصلاً نمیدونم چرا این قدر زمان سریع میگذره. انگار همین الان بود که صبحونهام رو خورده بودم و داشتم اینستاگرامم رو چک میکردم. فقط میخواستم در حد نیم ساعت برای این کار وقت بذارم و بعدش بلافاصله برم سراغ کارهای مهمی که دارم؛ اما نمیدونم چرا نیم ساعت، تبدیل به چند ساعت شد! بعد از ظهر هم به اجبار داشتم کارهای مدرسه رو انجام میدادم. الان هم آخر شب شده و هیچ کاری به جز خوابیدن نمیتونم انجام بدم. فکر کنم امروز فقط با اتلاف وقت سپری شد…
امروز هم مثل خیلی از روزهای دیگه با بطالت گذشت و به هیچ کدوم از کارهام نرسیدم. البته تقصیر خودم هم نبود. زمان واقعاً سریع گذشت. اصلاً نفهمیدم کِی صبحم رو شروع کردم که الان شب شده و باید برم بخوابم! احساس میکنم یه موجود فضایی قدرتمند که از آدمهای کرۀ زمین متنفره، داره یه کاری میکنه که زمین سریعتر دور خودش بچرخه و در نتیجه زمان با سرعت بیشتری بگذره!

حالا هم مشکلی نیست. نمیخواد خودم رو الکی ناراحت کنم. امروز سهشنبه هست. چیزی تا تموم شدن هفته و یه شروع جدید باقی نمونده. پس تا آخر هفته خوب بازی و تفریحم رو میکنم تا از شنبه با قدرت شروع کنم. قول میدم که دیگه از شنبه حواسم رو جمع کنم و به همۀ کارهام برسم!
آشنایی با عواملی که باعث اتلاف وقت میشوند
اینها بعضی از حرفهایی هستن که ما توی زندگیمون چندین بار به خودمون زدیم. شاید هم این روزها داریم به خودمون میزنیم و در آینده هم خواهیم زد.
هر وقت که کارهای مهم روزمره رو انجام نمیدیم و وقتمون رو با کارهای بیفایده میگذرونیم، شروع به سرهم کردن بهونههای الکی میکنیم. بدین شکل خیلی راحت تنبلی خودمون رو گردن بقیه میاندازیم و از زیر فشار عذاب وجدان خارج میشیم!
البته هستن روزهایی که واقعاً به خاطر کارهای درسی، خانوادگی، مشکلاتی که برای خودمون پیش میاد و… فرصت کافی برای انجام دادن کارهامون رو پیدا نمیکنیم؛ ولی اگه واقعبین باشیم، میفهمیم که بیشتر روزهای بد به خاطر بیخیالی و غفلت خودمون به وجود اومدن.

اگه توی خلوت یه کوچولو با خودمون فکر کنیم، متوجه حرفهای اشتباه و بهونهتراشیهای الکی خودمون میشیم. متوجه میشیم که چه چیزهایی باعث شدن یه روز، هفته، ماه و حتی یه سال از عمر ما بدون هیچ سودی سپری بشه.
حالا قراره دربارۀ بعضی از عواملی که وقت ما رو هدر میدن حرف بزنیم. عواملی که خیلی وقتها باعث اتلاف وقت ما میشن و ما رو به سمت جاده خاکی میکشونن!
غرق شدن در موبایل و شبکههای اجتماعی؛ یکی از بزرگترین عوامل اتلاف وقت
یکی از چیزهایی که به شدت باعث اتلاف وقت میشه، گوشی و شبکههای اجتماعی اون هست. به نظر من استفاده از موبایل توی روزمره مثل مصرف دارو موقع بیماری میمونه.
وقتی که مریض میشیم میریم دکتر و اون به ما میگه که از فلان قرص مُسکن روزی یه دونه بخور؛ اما بعضی وقتها که دردمون خیلی زیاد میشه، شروع میکنیم به خودتجویزی؛ مثلاً از حد و حدود میگذریم و برای آروم شدن دردمون سه چهارتا قرص میخوریم. اینطوری شاید به مدت چند دقیقه حس خوبی داشته باشیم و دردی رو احساس نکنیم؛ ولی مصرف بیش از اندازۀ اون قرص بعد از چند ساعت اثر خودش رو نشون میده و حالمون از قبل هم بدتر میشه!

استفادۀ بیش از اندازه و کنترل نشده از موبایل و شبکههای اجتماعی هم درست مثل افراط در خوردن قرصهای مسکن میمونه.
مصرف کمتر ما از گوشی یا گوشی از ما؟ انتخاب با ماست!
حتی ما بعضی وقتها برای صرفهجویی توی مصرف اینترنت، به سراغ اپلیکیشنهای غیررسمی که مصرف اینترنت رو کاهش میدن میریم و با خیال راحتتری وقت خودمون رو تلف میکنیم. درواقع به جای اینکه مصرف خودمون رو از شبکههای اجتماعی کم کنیم، سعی میکنیم که مصرف اونها از خودمون رو رو کم کنیم!
شاید با این کار یه مقدار توی هزینۀ بستۀ اینترنت صرفهجویی کنیم؛ اما زمان و انرژی که به خاطر این کار تلف میکنیم با هیچ قیمتی قابل برگشت نیست! (:
شاید توی اون لحظهای که غرق شبکههای اجتماعی یا بازی شدیم، خوشحال باشیم و متوجه گذر زمان نشیم؛ ولی بعد از چند ساعت یا حتی چند روز به خودمون میایم و حسابی پشیمون میشیم.
اون موقع هست که یه صدایی به ما میگه: «برای گریه کردن دیگه دیره… برای… گریه کردن دیگه دیره! :/»

چطوری مصرف خودمون از گوشی و فضای مجازی رو کم کنیم؟
همۀ ما راهکارهای زیادی رو برای استفادۀ کمتر از گوشی و فضای مجازی شنیدیم؛ راهکارهایی مثل حذف اپلیکیشنها و بازیهای اعتیادآور، دور کردن شبکههای اجتماعی از صفحۀ اصلی گوشی، استفاده از تصویرزمینههای انگیزشی و…
با این حال اگه یه شبکۀ اجتماعی رو حذف کنیم، میتونیم دوباره اون رو دانلود و نصب کنیم. اگه یه بازی آنلاین رو از صدر لیست برنامهها و بازیهای گوشی خودمون برداریم، میتونیم خیلی راحت از ته لیست بازش کنیم.
در نهایت همه چیز به ما و طرز فکر ما بستگی داره. این مهمه که میخوایم سرور نفسمون باشیم یا بردش! و در نهایت اون زمان هست که یا توی گوشیمون غرق میشیم یا اینکه مدیریت درستی روی اون پیدا میکنیم.
در اینباره بیشتر بخوانید:
صاحب نیستیم، برده هستیم! – سید متین فقهی

به تعویق انداختن – عامل بزرگ تنبلی
یکی دیگه از چیزهایی که خیلی باعث اتلاف وقت میشه، به تعویق انداختن کارهای مختلف هست. نمونۀ بارز این کار شامل حال کسایی میشه که خیلی از کارهای خودشون مثل درس خوندن، ورزش کردن، صبح زود از خواب بیدار شدن و چیزهایی از این قبیل رو به اول هفته یا ماه موکول میکنن. به یکی دو ماه آخر سال هم که نزدیک میشن، تیکه کلام خودشون رو از «از شنبه شروع میکنم!» به (بعد از عید شروع میکنم!) تغییر میدن!
به تعویق انداختن کارها فقط باعث اتلاف وقت چند روز نمیشوند!
البته به تعویق انداختن فقط شامل چند روز، ماه و یا سال نمیشه. تقریباً همۀ ما خیلی از کارهایی که توی همین لحظه هم میتونیم انجام بدیم رو به چند ساعت بعد موکول میکنیم؛ مثلاً دم ظهر که میشه کارهای خودمون رو به بعد از ناهار منتقل میکنیم و فرصتی که الان داریم رو صرف کارهایی میکنیم که به عنوان اولویتهای ما به حساب نمیان.
به تعویق انداختن باعث تنبلی ما هم میشه و روی آینده تاثیر بدی میذاره؛ مثلاً وقتی که یه کاری رو به شنبه موکول میکنیم، احساس آرامش و امنیت میکنیم و با خودمون میگیم که:
«خب من که قراره از شنبه سفت بشینم پای فلان کار. پس این چند روزی که آزادم میرم هرکاری که دلم میخواد رو انجام میدم و خوش میگذرونم؛ چون از شنبه دیگه وقت برای تفریح کردن ندارم.»
اینطوری هیچ وقت به اون شنبۀ رویایی که قرار بود دنیا رو تغییر بدیم نخواهیم رسید!

باید حواسمون باشه که با خیالبافی و رویاپردازی برای آیندهای که شاید اصلاً وجود نداشته باشه(!) زندگی خودمون رو تباه نکنیم.
به قول قدیمیها: «کار امروز را به فردا مسپار!»
آشنایی با بهونههایی برای اتلاف وقت که ردخور ندارند!
تا این جا ما دربارهٔ دو تا از عواملی که باعث اتلاف وقت میشن حرف زدیم و اونها رو بیشتر شناختیم. در ادامه قراره که با بعضی از بهونههای اتلاف وقت آشنا بشیم. بهونههایی که اغلب اوقات دروغ و فریبی بیش نیستن؛ ولی ما برای فراری دادن خودمون از زیر فشار عذاب وجدان اون بهونهها رو میتراشیم و به خاطرشون کارهامون رو عقب میاندازیم.
یه شروع بد به معنی پایانی تلخ نیست!
ما خیلی جاها خوندیم و شنیدیم که اگه روز خودمون رو خوب شروع کنیم تا آخر اون روز هم خوب پیش میریم و در نهایت هم روز خوبی رو تموم میکنیم؛ اما به نظر من این حرف به طور کامل درست نیست و یه شروع عالی صرفاً میتونه ما رو به پایانی شیرین نزدیکتر کنه. از طرف دیگه هم یه شروع بد همیشه به پایانی تلخ منتهی نمیشه. چون همیشه وقت برای جبران کردن هست و یه اشتباه کوچیک نمیتونه کل روز ما رو تباه کنه!

چطوری شروع بد خودمون رو به یه پایان خوب تبدیل کنیم؟
اگه یه روز دیر از خواب بیدار شدیم و و کل صبح رو از دست دادیم، قرار نیست که ظهر، بعد از ظهر، عصر و شب رو هم از دست بدیم. برای جبران فرصتی که صبح از دست دادیم باید بقیۀ روز کارهامون رو بر اساس اهمیت اولویتبندی کنیم.
البته اولویتبندی فقط تو مواقع ضروری و خاص به ما کمک نمیکنه.
درواقع یه اولویتبندی انعطافپذیر میتونه هر روز به ما کمک کنه.
یعنی کارهایی که زیاد مهم نیستن و یا جنبۀ تفریحی دارن تبدیل به آخرین اولویت ما توی اون روز بشن. البته شاید اصلاً نتونیم سراغ بعضی از کارها بریم و مجبور بشیم اونها رو فراموش کنیم. همین باعث میشه که فردا زودتر از خواب بیدار بشیم و بتونیم به همۀ کارهای روزمره برسیم!
بهونهٔ گذر سریع زمان؛ فریبی بزرگ برای ما و عمر ما
این دنیا خیلی کوتاهه و زمان توی اون خیلی سریع میگذره؛ اما بعضی وقتها هست که حس میکنیم زمان سریعتر از حالت عادی میگذره و گذر سریع زمان رو تبدیل به بهونهای برای اتلاف وقت میکنیم.
شاید بشه گفت این حس تا حد زیادی به وضعیت ما و کاری که توی اون لحظه داریم انجام میدیم بستگی داره. حالا سوالی که پیش میاد این هست که چه وقتهایی حس میکنیم زمان سریعتر یا آرومتر از حالت عادی میگذره؟

وقتهایی که زمان سریع میگذره…
به نظر من وقتهایی که به ما خوش میگذره، زمان خیلی سریعتر از حالت عادی میگذره؛ مثلاً وقتی که با دوستهای خودمون رفتیم بیرون، وقتهایی که داریم بازی میکنیم و به طور کلی وقتهایی که غرق سرگرمی و تفریح میشیم. خب کسی هم که کل روزش رو با تفریح و خوشگذرونی سپری کنه، طبیعتاً به بقیۀ کارهای خودش نمیرسه و خیلی زود روزش شب میشه.
بعضی وقتها ما این موضوع رو تبدیل به یه بهونه برای اتلاف وقت میکنیم؛ مثلاً با خودمون میگیم:
«امروز خیلی زود گذشت! اونقدر زود که اصلاً به هیچ کاریم نرسیدم. این یعنی تقصیر من نیست که امروز هم با بطالت گذشت. اصلاً چه دلیلی داره برای این دنیای کوتاه و زودگذر اینقدر تلاش کنم؟!»

ولی زمان اونقدر هم که ما فکر میکنیم زود نمیگذره!
بعضی وقتها گذر زمان خیلی کند و کسلکننده میشه. به طوری که کم کم عصبانی میشیم و دلمون میخواد که هر چه زودتر زمان بگذره و بریم سراغ یه کار دیگه؛ مثل وقتهایی که ورزش استقامتی میکنیم، سر کلاس درسی که دوستش نداریم نشستیم و…
در نتیجه زمان اونقدر هم سریع نمیگذره که غیرقابل کنترل باشه و گذر سریع زمان اصلاً بهونۀ قاطعی برای تلف شدن نیست!

و اما حرف آخر…
در کل این دنیا خیلی کوتاه و گذراست؛ چون محل زندگی اصلی ما اینجا نیست. در واقع روح همۀ ما برای زمان کوتاهی توی این جسمهای خاکی گیر افتاده و بالاخره یه روز آزاد میشیم و به دنیای ابدی میریم.
با این حال توی همین دنیای کوتاه هم کارهای خیلی زیادی میشه انجام داد. حتی بیست و چهار ساعت هم زمان کمی نیست. فقط کافیه بعضی از عادتهای بد رو بذاریم کنار و برای خودمون و فرصتی که به ما داده شده، ارزش قائل بشیم.
ما باید یاد بگیریم که اشتباهات خودمون رو قبول کنیم؛ مثلاً اگه یه روز رو با بطالت گذروندیم، به جای بهونهتراشی، باید با شجاعت به کارهایی که توی اون روز انجام دادیم فکر کنیم. اینطوری میتونیم از اشتباهات خودمون درس بگیریم و فردای خیلی بهتری داشته باشیم.
قطعاً تا وقتی که کارها رو به آینده موکول کنیم، فقط بر اساس هوای نفس عمل کنیم، دائماً سرمون توی موبایل باشه و… تغییر نمیکنیم و همیشه همین آش هست و همین کاسه!
دوست اسمارتینی!
- به نظر تو دیگه چه چیزهایی باعث اتلاف وقت میشن؟
- چه وقتهایی احساس میکنی زمان تندتر یا کندتر از حالت عادی میگذره؟!
- پیشنهاد یا انتقادی داری؟ حتما برای ما توی نظرات بنویس، ما همشو میخونیم!
- به نویسندگی علاقه داری و میخوای نوشتن رو تجربه کنی؟ به بخش ارسال مطلب برو و نوشته خوبت را برای ما ارسال کن. ما هم اون رو با اسم خودت منتشر میکنیم!
بیشتر بخوانید:
۱۰۰ تا از لذتهای کوچک زندگی! – لیستی برای خوشحال بودن… – سید متین فقهی
تاریخ انقضا ما تمام شده است! – آتنا مهرانفر
معرفی و نقد و بررسی انیمیشن Soul – روح – سیده سدنا موسوی
درک کردن سخته؟! پس سکوت کن! – آتنا مهرانفر
به نظرم یکی از بهترین مطالبت بود سهیل جان. عالی ??