صد سال بعد – قسمت دوم
صدای برگها و گردباد پیش از باران بلند میشود. دستی بر روی کلمات جلد کتاب میکشم. بر روی صندلی چوبی در همان نزدیکی می نشینم و…
صدای برگها و گردباد پیش از باران بلند میشود. دستی بر روی کلمات جلد کتاب میکشم. بر روی صندلی چوبی در همان نزدیکی می نشینم و…
هوا سرد است. ابرها، خورشید را کنار زدهاند. به نظر می رسد، فکر باریدن دارند. برای اینکه…
نظرتون راجب رمانهای طنز چیه؟ همانهایی که باعث میشه برای چندین ساعت از دنیای شلوغ اطرافمون دل بکنیم و ساعتها بخندیم. منظورم اون کتابهایی هست و…
بعضی وقت ها هست که داری میدوی. فقط داری میدوی که ستاره رو به دست بیاری. به هیچ چیز هم نگاه نمیکنی. بعضی وقت ها چشمهات رو بستی و فکر میکنی و…
آواز پرندگان را میشنوم. ندا میدهند برای آخرین روز. تصویرشان را در ذهنم مجسم میکنم که از تیر برقی به تیر برق دیگر پرواز میکنند. امروز همه چیز متفاوت و…
رمانهای تاریخی یکی از هیجان انگیزترین ژانرهای کتاب است. آنها علاوه بر آشنایی ما با گوشهای از تاریخ، یک داستان را به زبان خودمانی تر نقل میکنند تا خواننده خسته نشود. داستان های تاریخی را باید بویید و…
هوا ابری است. فکر من مشغول است. انگار پرنده ای در قفس ذهنم اسیر شده است. طوفان میآید. ذهن من بیشتر درگیر میشود و…
همه چیز از گوش دادن به یک پادکست متفاوت شروع شد. اون پادکست درباره چیزی بود که من تا امروز نشنیده بودم، مدیریت زمان با خیارشور! بعد از پایان پادکست و…
حتما تا حالا هزاران مطلب و توصیه درباره معایب ریختن زباله در دریاها و اقیانوسها شنیدید. همچنین میدونید که زبالهها چه ردپایی بر روی کره زمین به جا و…
بعضی وقتها هست که به شدت حوصله نداریم و از بیکاری، خسته و سردرگم میشیم. حتی امکانش هست بریم یه گوشه بشینیم و هزارجور فکر کنیم و…